loading...
عاشقانه من وتو
امید و ایلین بازدید : 7 جمعه 02 آبان 1393 نظرات (0)

بنام خدا

بی تو مهتاب شبی باز ازان کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد ازجام وجودم

شدم ان عاشق دیوانه ک بودم

درنهانخانه ی جانم گل یادتو درخشید

باغ صدخاطره خندید

عطرصدخاطره پیچید

یادم امدشبی باهم ازان کوچه گذشتیم

پرگشودیم ودران خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب ان جوی نشستیم

توهمه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت

اسمان صاف و شب ارام

بحث ارام وزمان رام

خوشه رام فرو ریخته دراب

شاخه هادست براورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به اواز شباهنگ

یادم ایدتوبه من گفتی:ازاین عشق حذرکن

لحطه ای چند براین اب نظرکن

اب و ایینه ی عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا که دلت بادگران است

تافراموش کنی چندی ازاین شهرسفرکن

باتو گفتم:

حذرازعشق؟ندانم

سفرازپیش توهرگزنتوانم

روز اول ک دل من به تمنای تو پرزد

چون کبوترلب بام تو نشستم

تو به من سنگ زدی من نرمیدم نگسستم

بازگفتم:

که تو صیادی ومن اهوی دشتم

تابه دام تو درافتم همه جا گشتمو گشتم

حذرازعشق ندانم

سفرازپیش توهرگزنتوانم

اشکی ازشاخه فرو ریخت

مرغ شب ناله ی سختی کردوبگریخت

اشک درچشم تو لرزید

ماه برعشق توخندید

یادم اید ک دگرازتو جوابی نشنیدم

پای دردامن اندوه کشیدم

نگسستم نرمیدم

رفت درظلمت ان شب و شبهای دگرهم

نگرفتی ازعاشق ازرده خبرهم

نکنی دیگرازان کوچه گدرهم

بی تواما

 

 

به چه حالی من ازان کوچه گذشتم

سهراب سپهری

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 22
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 15
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 15
  • بازدید ماه : 17
  • بازدید سال : 19
  • بازدید کلی : 269